Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، تحریف تاریخ انقلاب اسلامی و سرگذشت اتفاقاتِ پیش‌آمده، ذهنیت بسیاری از مردم به خصوص نسل‌های جوان دهه ۷۰ و ۸۰ را با خدشه‌ای جدی روبه‌رو ساخته است. یکی از این موارد چنین بیان می‌کند که امام خمینی «با شعار لیبرال» به حکومت رسید و با «ولایت‌مطلقه» به کار خود ادامه داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به طور مثال شبکه ضد انقلاب «صدای آمریکا» در مستندی به نام «خدعه» چنین القا می‌کند که امام خمینی در هنگام حضور در پاریس با شعارهای سکولار و لیبرالیزه شده جریان‌های ملی ـ مذهبی را به خود جذب کرده و راه را برای حضور خود در ایران باز می‌کند؛ اما پس از پیروزی انقلاب در یک حرکت زیرکانه طیف‌های ملی و لیبرال را کنار گذاشت و حکومت ولایت‌ مطلقه‌فقیه را اعمال کرد. درباره تحلیل این ادعا و صحت‌سنجی  آن با تاریخ معاصر، تصمیم گرفتیم گپی با قاسم تبریزی، مبارز انقلابی نهضت اسلامی و پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید.

فریب روشنفکران توسط امام خمینی!

قاسم تبریزی در ابتدا گفت: این موضوع را باید در سه بخش مورد بررسی قرار داد، اول در روایت رسانه‌های مخالف و معاند که اساس کارشان ایجاد شبهه و القائات غلط تاریخی است، دوم از منظر روشنفکران و سوم از منظر متن و بطن جامعه است. رسانه‌های مخالف به عنوان اصلی‌ترین ابزار مخالفین چنین بیان می‌کنند که روشنفکران توسط امام خمینی فریب خوردند و حضرت امام در یک حرکت زیرکانه نیرنگ بزرگی به آنان زد! جریان روشنفکری مدنظر ما خودش به چند بخش و گروه تقسیم می‌شود، مثل روشنفکران ناسیونالیست، کمونیست، تمام سکولار و غرب‌گرا، سکولارهای سیاسی و فراماسونری. 

ولایت‌فقیه، دغدغه همیشگی امام خمینی بود

وی افزود: در آن سوی ماجرا حضرت امام خمینی قرار دارد که به عنوان یک مرجع مسلم در ساحات مختلف حرف برای گفتن دارد. او یک مرج تقلید، نظریه‌پرداز، مفسر قرآن و مصلح اجتماعیِ حاضر در صحنه است که ذیل «ولایت‌فقیه» حرکت می‌کند و عقیده دارد می‌توان با این ولایت دست به حکومت زد. مسأله و دغدغه ولایت‌فقیه و حکومت اسلامی همیشه برای امام در اولویت بود. ایشان ضمن این‌که در دهه ۲۰ و ۳۰ این موضوع را بارها بیان کرده بودند، در اواخر دهه چهل یعنی در سال‌های ۴۸ و ۴۹ طی دروسی در نجف موضوع ولایت‌فقیه را تدریس کردند که حاصل آن کتاب «ولایت‌فقیه و حکومت اسلامی» شد. پس از نشر این کتاب بین مردم مسلمان و متدین، جامعه مذهبی ما به سمت ایجاد یک حکومت اسلامی پیش رفت. 

«برای اسلام سیلی می‌خوریم»

او اشاره کرد: از ابتدا موضع امام و نهضت اسلامی مشخص بود که قرار است این حرکت انقلابی و مبارز به ایجاد یک حکومت اسلامی تحت مقوله ولایت‌فقیه منتهی شود. امام از ابتدای دهه ۴۰ که شروع فعالیت جدی ایشان در مسیر مبارزه است، بارها با عباراتی نظیر «ما برای اسلام مبارزه می‌کنیم»، «برای اسلام سیلی می‌خوریم» و «تمام این فعالیت‌ها به خاطره اسلام است» خط و مشی و غایت حرکت را مشخص و روشن کرده بود. ایشان همان زمانی که در پاریس بودند و رسانه‌ها از ایشان درباره نحوه حکومت آینده ایران سؤال می‌کردند به صراحت بیان داشتند که ما با توجه به ارزش‌ها و دستورات اسلام عمل می‌کنیم و با خط و مشی‌هایی نظیر کمونیسم و لیبرالیسم در عرصه کلان سیاست،همکاری نخواهیم داشت.

قبل از ملاقات دکتر سنجابی موضع خود را بیان کند!

تبریزی گفت: ایشان بارها روش مدیریت مصدق را رد کردند و تصریح داشتند ملی‌گرایی و ناسیونالیسم در نظر ما معنایی ندارد و آنچه که مهم است اسلام است. حتی امام خمینی قبل از ملاقات با دکتر کریم سنجابی از گروه نهضت آزادی، دستور داد که ایشان در اول مواضع و عقاید خودشان را مطرح  کنند. پس از آن ملاقات دکتر سنجابی خودشان تصریح داشتند که حکومت شاه غیر قانونی است و ایشان به حکومت ملی و اسلامی معتقدند. مشروح و تفصیل این موضوعات در جلدهای ۴، ۵ و ۶ صحیفه امام آمده است که علاقه‌مندان می‌توانند به آن مجلدها رجوع کنند.

انتخاب بازرگان با ملاک‌های اسلامی بود

وی افزود: پس از حضور امام و پیروزی انقلاب که بحث دولت موقت پیش آمد، باز هم امام خمینی بنا به ارزش‌ها و  ملاک‌های اسلامی و به پیشنهاد شورای انقلاب مرحوم بازرگان را انتخاب کردند. بنابراین در این مقطع از تاریخ انقلاب هم امام موضع روشن و به دور از ابهامی را در قبال مردم و جریان‌های سیاسی اتخاذ کرده بود.

این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: در متن انتصاب مهندس بازرگان به ریاست دولت موقت کاملاً مشخص است که امام از چه موضعی به قضیه مدیریت دولت نگاه می‌کند: «بنا به پیشنهاد شورای انقلاب بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابق‌تان در مبارزات اسلام و ملی دارم جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم، تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.(کیهان؛ ۱۷ بهمن ۵۷).»

جمهوری اسلامی، نه یک کلام بیش‌تر و کم‌تر

تبریزی افزود: امام از روز ۱۲ بهمن که وارد ایران شدند تا روز ۲۲ بهمن که انقلاب پیروز شد در سخنرانی‌های مختلف نظیر آنچه که در مدارس رفاه و علوی بیان کردند، بارها از «اهمیت حکومت اسلامی»، «طرح استعمار در کنار زدن روحانیت»، «لزوم حضور روحانیت در صحنه»، «اهمیت عمل به قوانین اسلامی» و ... سخن گفتند. وقتی مهندس بازرگان در طی ریاست خود از عبارت «جمهوری دموکراتیک ایران» استفاده کردند، امام واکنش نشان دادند و بیان داشتند «جمهوری اسلامی، نه  یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر!» چرا که مهندس بازرگان در مقام نماینده امام تلقی می‌شد و قرار نبود چیزی از خودش بگوید. 

جلال گفت، خمینی هم گفت

او بیان داشت: در حقیقت آن چه که مطرح است اعتقاد به اسلام حداکثری و حضور دستورات دینی در متن و بطن جامعه است که توسط لیبرال‌ها و حتی نهضت آزادی رد می‌شد. به طور مثال این قشر در ماجرای تصویب قانون «قصاص» دست به اعتراض زدند که این قانونی ضد انسانی است! یعنی صریحاً حکم قرآن را مخالف انسانیت قلمداد می‌کردند و گمانشان بر دین یک مقوله تشریفاتی و حداقلی بود. هنوز ۲۰ روز از انقلاب نگذشته بود که از جریان‌های ملی ـ مذهبی نزد امام رفتند و شکایت نبود «آزادی» در کشور را پیش کشیدند که در حقیقت منظورشان اعتراض به اجرای قوانین اسلامی بود. در جواب امام گفت از اگر دنبال خدمت و آزادی هستید از راه اسلام باید بروید و اساساً جز این راه مسیر دیگری میسر نخواهد بود. جلال آل‌احمد در دهه ۴۰ در کتاب «خدمت و خیانت روشنفکران» شبیه به این موضوع  را بیان می‌کند. او پس از قیام ۱۵ خرداد می‌نویسد که روشنفکران دو راه بیش‌تر ندارند یا به سمت دربار بروند یا به سمت روحانیت.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی نهضت ازادی امام خمینی قاسم تبریزی حاج قاسم تبریزی حکومت اسلامی امام خمینی ولایت فقیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۸۴۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شلیک به مغز انقلاب اسلامی

«... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»

به گزارش ایسنا، کیهان در سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری نوشت:  «... مَثَل شهید مثل شمع است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن در پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده، بنشینند و آسایش بیابند و کار خویش را انجام دهند. آری شهداء شمع محفل بشریتند، سوختند و محفل بشریت را روشن کردند...»
این جملات بخشی از یک سخنرانی استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری است در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ قمری که در مسجد جامع نارمک تهران ایراد شد.
و به راستی که استاد شهید در همیشه زندگیش همچون شمع بود، سوخت و قطره قطره آب شد تا محفل‌های خاموش استعمار زده را روشن سازد، خفتگان را از خواب طولانی بیدار کند و به وعده صبح ظهور آنها را به حرکت و جنبش درآورد. 

استاد با کلاس‌ها و مجالس سخنرانی‌اش، با کتاب‌ها و مقالاتش و با بحث‌ها و روشنگری‌هایش در دانشگاه و حوزه و انجمن‌های پزشکان و مهندسین و مساجد مختلف، نقشی اساسی در پدید آوردن یک زیرساخت عمیق ایدئولوژیک و تربیت و پرورش صدها و هزاران مسلمان آگاه مبارز برای نهضت امام و انقلاب اسلامی داشت. خودش می‌گفت: «.... این بنده از حدود... ۱۳۳۲ شمسی که قلم به دسـت گرفته، مقاله یا کتاب نوشته‌ام، تنها چیزی که در همه نوشته‌هایم آن را هدف قرار داده‌ام حل مشکلات و پاسخگویی به سؤالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است. نوشته‌های این بنده، برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی و برخی تاریخی است. با اینکه موضوعات این نوشته‌ها کاملا با یکدیگر مغایر است، هدف کلی از همه اینها یک چیز بوده و بس.»۱


معلم ایدئولوژی انقلاب
از این رو می‌توان اسـتاد شهید مطهری را معلم ایدئولوژی انقلاب برای جوانان و سایر مردم دانست. تعداد ۱۰۵۲ نوار کاسـت باقیمانده از سخنرانی‌های استاد در مساجد و حسینیه‌ها همچون حسینیه ارشاد (که خود، پایه‌گذارش بود) و مساجد الجواد و جاوید و هدایت و... و کلاسهای دانشگاه و جلسات هفتگی در مراکز علمی، ۶۴ عنوان کتاب در معرفی ابعاد مختلف اسلام که بعضا دو جلدی و سه جلدی هستند، مقالات ارزشمند و مستدل در نشریات علمی و آکادمیک و... از جمله جهاد علمی استاد شهید مطهری بود که طی سال‌های حیات پربرکتش و از طریق همان کتابها و فایل‌های صوتی سخنرانی تا به امروز استمرار داشته است.

جهاد انقلابی در کنار جهاد علمی 
هوشمندی استاد مطهری آنجا بود که در کنار این جهاد علمی گسترده، همواره در سطوح بالای نهضت امام و انقلاب فعالیت داشـت اما کمتر کسی از آن آگاه بود. چنان‌که بسیاری از انقلابیون تصور می‌کردند استاد مطهری تنها به تدریس و سخنرانی و کلاسهای دانشگاه سرگرم است و به اصطلاح کاری با سیاست ندارد.
شـاید تا سالها بعد، هیچ کس متوجه نشـد، مرتضی مطهری آرام و سر به کار درس و دانشگاه، عضو شورای روحانیت هیئت‌های مؤتلفه اسلامی بود و از سال ۱۳۴۷ وکیل تام‌الاختیار امام تبعیدی امت در ایران و رابط اصلی ایشان با مردم شد.

چنان‌که حجت‌الاسلام شهید دکتر باهنر درباره ایشان گفته است: «... من برای بعضی برادران و خواهرانی که ممکن است درست از حضور ایشان در صحنه مبارزه اطلاع نداشته باشند، این را عرض کنم؛ دقیقاً در تنظیم اعلامیه‌های ده سال قبل و پانزده سال قبل، در تفسیر آثار امام که از نجف می‌رسید، در تهیه بعضی از پیام‌های مخفیانه‌ای که بعدها مردم نمی‌دانستند که ‌از کجا این پیام‌های مبارزاتی صادر شد و ظاهراً‌ تصور نمی‌کردند که مثلاً ‌مرحوم مطهری این طور حضور داشته باشد، این‌ها پشت پرده توسط ایشان تهیه و به افرادی داده می‌شد، یا در تنظیم راهپیمایی‌ها، در انتخاب به عنوان اولین عضو شورای انقلاب که توسط امام بزرگوار انتخاب شد و تماس با نجف و تماس با پاریس...»۲

اگرچـه در برخی موارد هم، اسـتاد مطهری، این فعالیت‌ها (همچون کمک به فلسـطینی‌ها) را علنی کرد تا حدی که شـک و تردیدهای سـاواک در مورد ابعاد مبارزاتی‌اش به یقین مبدل گشـت. چنان‌که در اسـناد متعددی از سـاواک به این ابعاد اشاره شـده و اینکه در موارد بسیار تحت نظر قرار داشت‌، اغلب سخنرانی‌ها و کتاب‌هایش به عنوان مدرکی در جهت مخالفت با رژیم پهلوی و طرفداری‌اش از امام تلقی گردید، ممنوع المنبر و ممنوع التدریس شد، چندین بار دستگیر شد و به زندان رفت و عاقبت، از سوی ساواک صلاحیتش برای ادامه تدریس در دانشگاه رد شد.

دفاع علنی از فلسطین 

در تنها موردی که استاد مطهری، مبارزه‌اش را علنی ساخت، دفاع از فلسطین و مبارزه با اسرائیل بود. شهید مطهری در عاشورای ۱۳۴۸ و در اوج نفوذ صهیونیست‌ها و عوامل اسرائیل در ارکان رژیم شاه، درباره فلسطین سخنرانی کرد و گفت:
«... واللهِ و باللهِ ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. واللهِ قضیه‌‏ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است...»
استاد مطهری در همان شرایط برای حمایت از مبارزان فلسطینی به همراه علامه طباطبایی و آیت‌الله زنجانی، حساب ویژه‌ای باز نمود که مورد هجوم ساواک قرار گرفت و همه فعالیت‌هایش در دانشگاه و همچنین سخنرانی در مساجد و محافل دانشگاهی زیر ذره‌بین و تعقیب و مراقبت دقیق ساواک قرار گرفت.
به دنبال همین موضع‌گیری‌ها بود که سخنرانی‌های استاد مطهری، مساجدی مانند هدایت و جاوید و الجواد را به کانون نهضت امام تبدیل نمود و همین امر موجب تعطیلی آن مراکز از سوی ساواک و دستگیری مجدد استاد گردید که این بار وی را مدتی در بازداشت انفرادی نگه داشتند. با تعطیلی مسجد جاوید در آذرماه ۱۳۵۳، استاد مطهری نیز تا زمان پیروزی انقلاب ممنوع المنبر شد. سرانجام امریه ساواک در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۵۴، ظاهرا به تمامی فعالیت‌های استاد مطهری خاتمه داد.
 

اوج نهضت امام و نقش محوری استاد
در سـالهایی که نهضت امام اوج می‌گرفت و مردم مسـلمان و جوانان و دانشجویان بر اثر روشنگری‌ها و آموزشهای امثال استاد مطهری با اهداف و آرمان‌های اسلام و نهضت آشنایی پیدا می‌کردند، ایشان به همراه روحانیون مبارزی مانند دکتر بهشتی، جامعه روحانیت مبارز را سازماندهی کرد که در واقع هدایتگر مبارزات و اعتصابات و تظاهرات سال‌های ۵۶ و ۵۷ در داخل کشور محسوب می‌شد.
اعتماد امام به اسـتاد مطهری آنچنان بود که در اوج نهضت، تشکیل شورای انقلاب اسلامی و انتخاب اعضا و همچنین ریاست آن را برعهده استاد گذاردند که تا پیروزی کامل انقلاب و پس از آن تا استقرار نظام جدید، نهضت و کشور را مدیریت کند.
اما استاد مطهری در ساعت ۲۳ یازدهمین روز از اردیبهشت ۱۳۵۸ در حالی که فقط دو ماه و ۲۰ روز از پیروزی انقلاب می‌گذشت، با گلوله‌ای از اسلحه استعمار و به دست خوارج روزگار بر خاک افتاد.

احسان طبری (یکی از چند نظریه پرداز بلندآوازه مارکسیسم، از اعضای مرکزی حزب منحله توده و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی) بارها و به مناسبت‌های مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد کرد و با قاطعیت گفت که ترور ایشان نمی‌تواند کار یک گروه نظیر گروه فرقان باشـد. طبری به جدمعتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شـواهد فراوانی می‌آورد) که ترور استاد مطهری، طرح و برنامه سـازمان سیا و موساد بوده و صرفا با هدف خشک کردن یکی از چشمه‌های جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.۳
 

اسناد تکان دهنده لانه جاسوسی آمریکا
طرفه آنکه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، از این مرکز شیطانی، اسنادی به دست آمد که نظر فوق را تایید کرده و حکایت از حضور مستقیم کانون‌های استعماری و امپریالیستی در پشت صحنه ترور استاد مطهری داشت.

یکی از دانشـجویانی که در زمان تسـخیر لانه جاسوسی حضور داشت، در مورد وابستگی گروه فرقان به آمریکا در کتابش نوشت: 
«...تکان دهنده‌ترین اسناد درباره گروهی به نام فرقان بود. مردم معتقد بودند که گروه فرقان را عناصر خارجی حمایت و هدایت می‌کنند. اسنادی که در سفارت به دست آمد، درستی گمان مردم را ثابت کرد. این اسناد نشان می‌داد آمریکا از طریق اشخاص ثالث با گروه فرقان تماس گرفته بود.»۴
یکی از آن اسـناد که در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۵۸ افشا گردید، دلالت کافی بر ارتباط وثیق دستگاه سیاست خارجی آمریکا با این گروه داشت:

«محرمانه

از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه و فوری
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه قدیمی است و سال گذشته مرکز بحث‌های ایدئولوژیک برای شاگردانش بود... (می‌گوید) یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند... یکی از اعضای فرقان افتخار می‌کرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفته‌ای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفقیت ادامه دهند... منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجه‌شان را به اهداف داخلی معطوف کرده‌اند...»
پیوند و ارتباط گروه فرقان با سفارت آمریکا از طریق «ویکتور تام ست» برقرار می‌شد که از فعالان جاسوسی در ایران بود و در آن زمان یکی از حلقه‌های ارتباط سیا و آمریکا با گروه فرقان به شمار می‌رفت.۵

ساعت ۲ نیمه شب ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸، در حالی که دو، سه ساعتی از شهادت استاد مطهری می‌گذشت، مثل همیشه، ساعت کوکی اتاقش به صدا درآمد تا استاد را مانند هر شب برای نماز و تهجّد بیدار کند، غافل از آنکه دیگر روح مرتضی مطهری خود به پرواز درآمده بود تا بر ِدوست.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • تبیین و ترویج اندیشه های مهدوی در عصر شیخ الائمه
  • عملیات وعده صادق نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است
  • پخش مستندی که ساخت آن پنج سال طول کشید/ «نائب الامام» در شبکه افق
  • استفاده از همه ظرفیت‌ها برای خدمت به مردم از وظایف جدی مسوولان
  • گفتمان انقلاب و ولایت در سراسر جهان تاثیرات گسترده داشته است
  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • شلیک به مغز انقلاب اسلامی
  • رفاقتی در میان راهپیمایی‌ها/ از تدریس برابر چشم ساواک تا تشکیل شبکه‌های زیرزمینی